۱۴۰۳
چهارشنبه
۲۹ فروردین
بازدید : 16319 نفر
نه زمین،نه آسمان هیچ نمی خواهم،
تنها، تو را که بلندشوی،بگویی:برویم. برویم”پارک شهر”را هفت بار دور بزنیم
سرمان که گیج رفت،بنشینیم جایی
بستنی سفارش بدهیم
و باخنده های همیشه ی تو
راه مان رابکشیم تا خانه.
.
.
.
این جا،هوا سوز غریبی دارد
تو با چشم های بسته نگاهم می کنی
و من چشم به آسمانی که نمی بینم
فرشته ای راصدا می زنم
تا با گرمای دستان حریرش بیاید و…
.
.
.
چرا این آسمان صاف و
این دشت بی باداست؟
مگرنه
تو رفته ای هیچ گاه باز نگردی؟!
.
.
تورفته ای و من
کنار ایستگاه پنج شنبه ها
تا همیشه مانده ام
و کنار سایه ای
که باچه قدرچشم خیس
به انتهای غربت راه
نگاه می کند.
.
.
.
روزی یک قدم جلو می آیم
روزی یک آجر بالا می روی
ما هیچ وقت همدیگررا
نخواهیم دید.
تو همیشه فراموش می کنی
برای قلعه ات
پنجره بگذاری!
.
.
.
دخترک خانه راسیاه می کشد بی درـ
بی پنجره
ومن
برایش در؛پنجره
ویک فانوس کاغذی.
بعدمی نشینیم باهم گریه هامان راکلاف می کنیم
غصه هامان راقسمت.
.
.
حالا تو دیگر نیستی؛ اما
ماه هنوز هست
و خیال
و زندگی!
.
.
.
با این که رفته ای
با این که برای ابد رفته ای
هنوز هوای تو دارم.
.
.
.
تا دیدار تو
یک شیشه فاصله است و من
مثل ماهی
میان تنگ و تنگ
میان دریا
***
آه ؛ اگر بشکند این دیوار شیشه ای!
.
.
.
آه!
دارد پاییزمی شود
پاییزمی شود
آیا تو
سوار بر نسیم و برگ
از این درخت زخم خورده
عبورخواهی کرد؟!
.
.
آهسته میبوسمَت
طوریکه لبهات
فکر کنند خوابِ بوسه دیدهاند!
.
.
.
هرچه سختترْ تو
نرمترْ من.
گُلِسنگ شدهام انگار!
.
.
.
به سقفِ اتاقَت
مهتابی نقرهای آویختهاَم
که اگر آمدی
پایت به گلدان نگیرد
بیفتد، بشکند،…
از خواب بپرم
ببینم خواب دیدهاَم!
.
.
.
تنهایی
مثل اناریست شکفته بر شاخه
دستی اگر نچینَدَش
چه در آسمان بماند،
چه بر خاک بیاُفتد!
.
.
چشمهایت
سرنوشت را رقم میزنند
مثل گلولهای بیهدف
که مرگ و زندهگی را
.
.
.
به این ابرها اعتباری نیست
باران اگر میخواهی
سراغِ من بیا
.
.
.
اگر بروی
دیگر بهانهای ندارم برای زندهگی،
مثلِ ماهیگیر فقیری که
با تورِ خالی
رویِ بازگشت به خانه ندارد!
.
.
.
به احترامِ هر قطاری که از راه میرسد
کلاه برمیدارد از سر
مردی که سالهاست
قطاری دلاَش را بُرده است!
.
.
هیچکس از آسمانِ گرفته
توقعِ آفتاب نمیکند.
با دلتنگیاَت کنار بیا مرد!
.
.
.
گس و شیرین،
تو نوبرانهی اناری
حتا اگر
میوهی فصل دیگری باشی!
.
.
دارد دیرمی شود
نگاه کن!
این طوراگربرویم
زیرِ پای مان پاییز
هیچ گاه به آخرنمی رسد
می مانیم میانِ برگ ها وُ… ،
آه ، نه!
پنجره رابازکن – بیا
بایدبه ایستگاه بهاربرسیم!
.
.
.
کِی به راه خود می روی این شب ها
که تنهایی مجالم نمی دهد
برخیزم از رویاهات؟!
.
.
ماه!
من انتقامِ تو نیستم
از خورشید
من
فقط
یک ستاره ام.
” گیرم از این کنایه هیچ نفهمی” ، اما
باور کن ماه!
من
فقط
یک ستاره ام.
.
.
.
یک امشب
درمسیرباد بایست
عاشقانه هام را
سپرده ام بیاورد!
.
.
.
میان جنگلِ کاج های تلخ
هرنیمکتِ خالی
می تواندجای توباشد .
واین جا چه قدرنیمکت خالی هست
هرغروب!
.
.
.
تمام شهر درخواب
ومن هنوز چشم به ستاره های دورگرفته
بیدارم .
آه ! تمام شهر
درخواب ومن هنوز
با ستاره ها بیدارم.
.
.
.
اگر برایم دعا کنی
به رویم لبخند بزنی
و با من
حرف
حرف
حرف…
اگر با من حرف بزنی
پیدا می شوم!
.
.
.
همه چیزروبه راه است
باران
روی شیروانی ضرب گرفته
ماه
سرجای خودش
قرار
من هم که
پشت پرده ی کاج ها
ایستاده ام به انتظار.
حالا دیگر باید بیایی
– نه؟!
.
.
.
هدیه ی خوبی نیست سکوت
کاش درو شود
باگپی کوتاه!
.
.
ماهیچ وقت به هم نمی رسیم!
سال هاست روبه روی هم
دوسوی ریل هامی ایستیم
به هم نگاه می کنیم
وشاخه های گل
پژمرده می شوند
میان دست های مان.
تقصیرمانیست
قطارها
به سرعت می گذرند!
اس ام اس های دیگر عاشقانه را بخوانید :
دسته بندی
جدیدترین مطالب سایت
آرشیو مطالب