۱۴۰۳
جمعه
۳۱ فروردین
بازدید : 15999 نفر
تا شقایق هست زندگی باید کنم؟
یا که شبدر در تاقچه بگذارم؟
یا که آزادی یک کرکس را بر بند اسارت بکشم؟
تا که باور بکنی جور دیگر دیدم؟
باور کن …
با شقایق می توان هر شب مُرد و سحرگه چو غنچه شکفت!
می توانی چو شبدر به هیچ انگاشته شوی و باشی! سبز و شاداب و رها!
یا که چون کرکس منفور شوی لیک هیچ بندی به پایت ندهی! آزادی به بهای زشتی!
باور کن جور دیگر دیدم!
لیک با هر دیدی مرگ یک کودک قحطی زده زیبا نیست!
باز با هر دیدی حراج کلیه یک بچه زیبا نیست! هر چند که جان می دهد به فردی دگر!
باورم کن جور دیگر دیدم!!! لیک این دید هیچ زیبا نیست!!!
هیچ زیبا نیست!
هیچ!
.
.
نمیدانی چه لذتی دارد که واژهها را به آغوش هم بسپاری و از آنها بزمی بسازی
تا با چنگ گیسوان اندیشههای نابت درآمیزد و امواجی خروشان به پا کند تا زندگی نسلی را به تغییر کشاند…
رفتارهای ما بر اساس تصاویر ذهنی ما شکل میگیرد
و آنگاه احساس با آنها در هم میآمیزد و لحظات ما را رقم میزند…
این پیکر مقدس را با هر تصویری از گذشتهات به قربانگاه احساسات منفی نکشان…
اینجا (ذهن معرکهات را میگویم…) شاهکار وجود توست که اگر بر چشمهایش تصاویر شکوه و قدرت و عظمتت را نشانی، قلبت را درآغوش میگیرد و تو را با تمام زخمهایت به میان ابرها میکشاند…
آنوقت احساس رهایی میکنی و عطر امید را جوانههای جانت، نفس میکشند و با چشمانی اشکبار برمیخیزی، با دردهایت برمیخیزی، با تمام شکستهایت برمیخیزی و زندگی را از نو زندگی میکنی… تو راهی غیر از این بروی، مرگ تدریجی رویاهات را بازخوانی میکنی…
به آتش بکش آنان را که نمیخواهند تو و اقتدارت را باور کنند… زیرا اگر تو برخیزی، آنان از کمر بر خاک راهت فرش خواهند شد در زیر گامهای سلطنیت…
دوستت دارم مهربان مخلوق خدایی…
.
.
در بازی زندگی …
یاد می گیری:
اعتماد به حرف های قشنگ بدون پشتوانه …
مثل آویختن به طنابی پوسیدست …
یاد می گیری:
نزدیکترین ها به تو …
گاهی می توانند دورترین ها باشند …
یاد می گیری:
آنقدر از خودت برای روز مبادا پس انداز داشته باشی …
تا بتوانی یک روزی تمام خودت را بغل کنی و بروی …
و در جایی که شنیده و فهمیده نشوی نمانی …
یاد می گیری:
دیوار خوب است …
سایه ی درخت مطلوب است …
اما هیچ تکیه گاهی ابدی نیست …
.
.
اگر کسی را دیدید که از کوچکترین چیزها لذت می برد،
محو طبیعت می شود، کمتر سخت می گیرد،
می بخشد، می خندد،
می خنداند و با خودش در یک صلح درونی ست،
او نه بی مشکل است نه شیرین مغز!
او طوفان های هولناکی را در زندگی پشت سر گذاشته و قدر آنچه امروز دارد را می داند.
او یاد گرفته است که لحظه لحظه ی زندگی را در آغوش بگیرد …
.
.
.
زندگی با خونسردی و بی اعتنائی صورتک هر کسی را به خودش ظاهر می سازد، گویا هر کسی چندین صورت با خودش دارد: بعضیها فقط یکی از این صورتکها را دائماً استعمال می کنند که طبیعتاً چرک می شود و چین و چروک می خورد.
این دسته صرفه جو هستند. دسته ی دیگر صورتکهای خودشان را برای زاد و رود خوشان نگه می دارند و بعضی دیگر پیوسته صورتشان را تغییر می دهند، ولی همینکه پا به سن گذاشتند می فهمند که این آخرین صورتک آنها بوده و بزودی مستعمل و خراب می شود، آنوقت صورت حقیقی آنها از پشت صورتک آخری بیرون می آید!
.
.
اگر گیاهان صدایی نداشته باشند
به معنای آن نیست که دردی ندارند . . .
اگرمیخواهی محال ترین اتفاق زندگیت رخ بدهد
باور محال بودنش را عوض کن . . .
برنده می گوید مشکل است ، اما ممکن
و بازنده می گوید ممکن است ، اما مشکل . . .
آن اندازه که ما خود را فریب می دهیم و گمراه می کنیم، هیچ دشمنی نمی تواند . . .
حتی اگر بهترین فرد روی کره زمین هستید به خودتون مغرور نشوید
چون هیچ کس از شخصی که ادعا می کند خوشش نمی آید . . .
من در رقابت با هیچکس جز خودم نمیباشم
هدف من مغلوب نمودن آخرین کاری است که انجام داده ام . . .
.
.
مراقب باشیم ، صدایمان دیوار صوتی قلبی را نشکند.
عیب آدمها رو داد نزن . اول شخصیت خودت رو ترور می کنی، بعد آبروی اونارو….
خداوند صدای ترک دلهارو زودتر از فریاد زبانها می شنود…
بهترین درسها را در زمان سختی آموختم….
و دانستم صبور بودن یک ایمان است و خویشتن داری یک نوع عبادت….
فهمیدم ناکامی به معنی تاخیر است نه شکست….
و خندیدن یک نیایش….
دعا میکنم همیشه در حال نیایش باشید
.
.
زندگی آرام است،مثل آرامش یک خواب بلند
زندگی شیرین است،مثل شیرینی یک روز قشنگ
زندگی رویایی است،مثل رویای یک کودک ناز
زندگی زیباست،مثل زیبایی یک غنچه ناز
زندگی تک تک این ساعتهاست
زندگی چرخش این عقربه هاست…
زندگی راز دل مادر،زندگی پینه دست پدر..
زندگی مثل زمان در گذر است
زندگی آب روانی است، روان میگذرد…
آنچه تقدیر من و توست همان میگذرد
.
.
آدم ها در ابتدای صبح دو دسته اند:
عده ای با سلام گرم و چهره شاداب و لب خندان خود
به تمام اطرافیان خود انرژی مثبت می دهند ..
و همان انرژی مثبت را تا پایان روز از پیرامون خود جذب می کنند…
عده ای هم با روی عبوس و چشمان خواب آلود
و حرکات بی اعصاب خود به تمام اطرافیان خود انرژی منفی ساتع می کنند
و در تمام طول روز هم همان انرژی منفی را از اطراف خود جذب می کنند…
دسته اول، هم خودشان از زندگی لذت می برند، هم اطرافیانشان را به زندگی امیدوار می کنند…
دسته دوم، هم خودشان از زنده بودن رنج می برند و هم اطرافیانشان را به رنج می اندازند…
انتخاب با شماست!
از متن های عاشقانه دیگر هم دیدن کنید :
متن عاشقانه و زیبای کی فکرشو می کرد
دسته بندی
جدیدترین مطالب سایت
آرشیو مطالب