۱۴۰۳
پنج شنبه
۳۰ فروردین
بازدید : 17852 نفر
آدمها می آیند زندگی می کنند می میرند و میروند . .
اما فاجعه ی زندگی تو آن هنگام آغاز می شود
که آدمی میرود اما نمی میرد!
می ماند ونبودش دربودن تو
چنان ته نشین می شود
که تومی میری
درحالی که زنده ای…
.
.
.
تو کیستی ؟
که سفر کردن از هوایت را نمی توانم
حتی با بالهای خیال ؟!
.
.
هرگاه به خانه ات می آیم
همراه بستن در
در آغوشم
آب می شوى
همین شادے مرا خواھد کشت…
.
.
.
حماقت می کُند دلم
که دل نمی کَند از رویا
رویا
جان را به لب می رساند
تو را به من نه
.
.
سنجاق سرم از عشق چیزی نمی فهمد
فقط همین را می داند
چگونه وقتی تو می آیی زیباترم کند
.
.
بــرایِ خــودم . . .
مـَـردی شـُـده ام
بــی صــدا گــریــه مــیــکــنــم
ایــن روزهــا در ســکــوتِ ســرســخــتِ دنــیــا . . .
مـُـواظــبــم بــاش .. .
قــَـلــبـَـم . . .
هـَـنــوز . . .
زنــانــه مــی تــپــد . . . !!
.
.
.
تو گفتی که پرنده ها را دوست داری
اما آن ها را داخل قفس نگه داشتی
تو گفتی که ماهی ها را دوست داری
اما تو آن ها را سرخ کردی
تو گفتی که گل ها را دوست داری
و تو آن ها را چیدی
پس هنگامی که گفتی مرا دوست داری
من شروع کردم به ترسیدن.
.
.
گریه آخرین چیزی ست که باقی می ماند
و بغض
بکی مانده به آخری ست
.
.
.
دلگیرم
تصویر تو را
بر تمام بن بست ها چسبانده اند
و لبخند شیرین ات
توجیه دلزدگی ست
.
.
.
دوست داشتنت امشب
طعم یخ در بهشت می دهد
وسط گرمای مرداد
.
.
.
به درک که دل تنگ تو شده ام
به درک …
.
.
چقدر این روزها دلم تو را می خواهد
تویی که هیچگاه نخواهی آمد
.
.
.
با خودم لج کرده ام
می خواهم بیشتر از قبل دوستت داشته باشم
آنقدر دوستت داشته باشم
که تمام حجم قلبت یکجا پر شود از اندوه نداشتنم
با خودم لج کرده ام …
.
.
من این چشم های بی تو را
به کجای این شهر بدوزم
که هنوز نرفته باشی؟…
.
.
.
نمیدانم از دلتنگی عاشقترم
یا از عاشقی
دلتنگتر!
فقط میدانم
در آغوش منی
بی آنکه باشی
و رفتهای
بی آنکه نباشی …
.
.
یک روز
دستهایم را باز میکنم و میروی
و طبیعیست،
که هرچه دورتر شوی
کوچکتر شوی
کوچکتر
کوچکتر
آنقدر که در آغوش هرکسی جا شوی.
.
.
.
باید کسی را پیدا کنم
دوستم داشته باشد
آنقدر
که یکی از این شبهای لعنتی
آغوشش را برای من و یک دنیا خستگی بگشاید
هیچ نگوید…
هیچ نپرسد…
.
.
.
تو ازم چی میخوای؟ که نفس میگیری!
ما به هم دل دادیم- چی رو پس میگیری؟
.
.
باران که می آید
تا بجنبی
آب پاکی میریزد روی تقدیرت
سربرمیگردانی میبینی
عشق دارد
از آن دورها
سلانه سلانه
با همه بار و بندیلش
می آید تا سرک بکشد لا به لای زندگیت
چشم به هم بزنی
هوایی ات میکند
انگار نه انگار
خواستی از روزگار محوش کنی
تبعیداش کردی ناکجا آباد
اما
درست اولین قطره که ببارد
برمیگردد
.
.
.
باران که می آید
دل دیگر سر به راه نیست
اس ام اس های دیگر عاشقانه را بخوانید :
دسته بندی
جدیدترین مطالب سایت
آرشیو مطالب