۱۴۰۳
پنج شنبه
۶ اردیبهشت
بازدید : 17458 نفر
بــیزارم از این خواب ها
که هر شب مـرا به آغوش تو می آورد و
صبح ها با اشـک
از تو جدایم میکند…
.
.
.
مــَـن بـی تــو شعـــر خــواهــم نــوشتـــ؛
تـــو بــی مـَـن چــِـه
خــواهــی کــــرد؟
اصـــلا” یــــادت هَستـــ
کــِــه نیستــَـمــ …؟!
.
.
بر سر دوراهی ام ،
یک راه به تو می رسد و یک راه به تنهایی….
همیشه تو را بر می گزینم و می رسم به تنهایی
.
.
.
یادت هست؟! روزی پرسیدی این جاده کجا میرود؟!
و من سکوت کردم…
دیدی …! جاده جایی نرفت…!
آن که رفت، تو بودی…
تو …
.
.
.
بوے فـَـــراموشے گرفتــہ اَم
رَنگــــِ تَنـــ ـهایے
تآریــ ـخ مَصـــرَفم گذشتـــ ـہ اَستــــْـ !!
.
.
هوا
خوب یا بد
فرقی نمی کند.
به هوای تو من
نفس می کشم هنوز!
.
.
.
نفهمیدم آمدنت را حیران بنگرم . . . یا رفتنت را مات بگریم . . . !!
باد آورده را باد می برد . . .
قبول . . .
اما دل مرا که باد نیاورده بود . . .!
.
.
.
محکم راه برو . . .
تو عاشق شدی . . .
جنگیدی . . .
و حالا تنهایی . . .
سرتو بگـــیر بالا . . . !
.
.
.
چه دوستی پاکی دارند کفش ها…
هر کدام که گم شوند..
آن یکی را آواره ی خودش میکند …
.
.
ابراهیم که نیستم میگذاری میروی …
این آتش نبودنت بر من گلستان
نخواهد شد !!!
.
.
.
ای کاش آشنایی ها نبود
یا به دنبالش جدایی ها نبود
یا مرا با او نمی کردی آشنا
یا مرا از او نمی کردی
جدا . . .
.
.
از تراکم ابرها می ترسم
می روی
چتری برایم بگذار
تنها
زیر شلاق باران می ترسم
.
.
.
رهایم کردی چرا که برهنگیت را نجوییدم ،
بوسه هایت را نطلبیدم
و طعم گس گناه را نچشیدم !
رهایم کردی چرا
که عشق ورزیدم !
.
.
.
آن روز که تو رفتی
از آن سو
و من هم از این سمت،
دنیا به دو پاره شد
به سویی و به سمتی
.
.
او می رود دامنکشان
او می رود دامنکشان
او می رود دامنکشان
من…
زهر ِ تنهایی چشان…
و سالهاست،
رفتنش هر غروب
در ذهنم تکرار میشود
.
.
.
پرنده ی مهاجری که مقصودش کوچ است؛
به ویرانی لانه اش فکر نمی کند!
.
.
.
.
.
.
همه یهویی ها خوبن :
یهویی بغل کردن
یهویی بوسیدن
یهویی دیدن
یهویی سورپرایز کردن
یهویی بیرون رفتن
یهویی دوست داشتن
یهویی عاشق شدن
اما امان از یهویی رفتن !
.
.
هوای بوی تنت را کرده ام ، می دانی . . .
پیرهن جدایی ات
بدجور به قامتم گشاد است . . . !
.
.
.
آنـــــقـَـدر پـُشــتـــِ سـَـرَت آب ریخــتــمــــ…
کــ ه تَـمـامـــِ کـوچـه سـَـبـز شـُـد !
پـــس چـِـرا نـیـامـدی ؟!
.
.
.
من زبان برگ ها را می دانم …
مثلا “خش خش”
یعنی
“امان از جدایی”
پیش از جدایی از درخت
هیچ برگی خش خش نمی کند …
.
.
یادت هست…؟!
روزی پرسیدی این جاده کجا میرود…؟!
و من سکوت کردم…
دیدی …!
جاده جایی نرفت…!
آن که رفت ، تو بودی
راهی نمیبینم ، آینده پنهان است اما مهم نیست
همین کافیست که تو راه را میبینی
و من تو را . . .
.
.
فقط رفت بدون کلامی که بوی اشک دهد …
فقط رفت بدون نگاهی که
رنگ حسرت داشته باشد …
فقط رفت …
فقط رفت و من شنیدم که توی دلش گفت :
راحت شدم …
اس ام اس های جدایی و تنهایی دیگر را بخوانید :
اس ام اس عاشقانه جدید | اس ام اس جدایی
اس ام اس تنهایی و جدایی انگلیسی با معنی
دسته بندی
جدیدترین مطالب سایت
آرشیو مطالب