۱۴۰۳
شنبه
۱ اردیبهشت
بازدید : 31957 نفر
یک ساعت تمام، بدون آنکه یک کلام حرف بزنم به رویش نگاه کردم
فریاد کشید: آخر خفه شدم! چرا حرف نمیزنی؟
گفتم: نشنیدی؟…. برو…
زبـــآن سـکـوت
بازدید : 34929 نفر
بازدید : 23589 نفر
می توانی بروی قصه و رویا بشوی
راهی دورترین گوشه ی دنیا بشوی
ساده نگذشتم از این عشق، خودت می دانی
من زمینگیر شدم تا تو مبادا بشوی
بازدید : 21582 نفر
آذری بر خرمنِ رؤیایِ من زد رفتنت
جانِ شیرینم نماندی تا که فرهادت شوم…
بازدید : 17867 نفر
آدمها می آیند زندگی می کنند می میرند و میروند . .
اما فاجعه ی زندگی تو آن هنگام آغاز می شود
که آدمی میرود اما نمی میرد!
می ماند ونبودش دربودن تو
چنان ته نشین می شود
که تومی میری
درحالی که زنده ای…
بازدید : 22419 نفر
دردناک است
باران ببارد
خیس شوم
و بدانم تو
گرمای دستت مال من نیست
پای به پای دیگری راه میروی
زیر چتری که خودم به تو داده بودم . . .
بازدید : 16941 نفر
امروز تولد تو است، اما
این شمع ها را کسی نیست…
این بادکنک ها، ریسه ها ،
این کلاه های قیفی را کسی نیست…
نه، کسی نیست.
تنها منم، با خیالِ تو.
بازدید : 16332 نفر
نه زمین،نه آسمان هیچ نمی خواهم،
تنها، تو را که بلندشوی،بگویی:برویم. برویم”پارک شهر”را هفت بار دور بزنیم
سرمان که گیج رفت،بنشینیم جایی
بستنی سفارش بدهیم
و باخنده های همیشه ی تو
راه مان رابکشیم تا خانه.
بازدید : 18795 نفر
برای دیدن عکس نوشته های بیشتر به ادامه مطلب بروید …
بازدید : 16009 نفر
تا شقایق هست زندگی باید کنم؟
یا که شبدر در تاقچه بگذارم؟
یا که آزادی یک کرکس را بر بند اسارت بکشم؟
تا که باور بکنی جور دیگر دیدم؟
باور کن …
با شقایق می توان هر شب مُرد و سحرگه چو غنچه شکفت!
می توانی چو شبدر به هیچ انگاشته شوی و باشی! سبز و شاداب و رها!
یا که چون کرکس منفور شوی لیک هیچ بندی به پایت ندهی! آزادی به بهای زشتی!
باور کن جور دیگر دیدم!
لیک با هر دیدی مرگ یک کودک قحطی زده زیبا نیست!
باز با هر دیدی حراج کلیه یک بچه زیبا نیست! هر چند که جان می دهد به فردی دگر!
باورم کن جور دیگر دیدم!!! لیک این دید هیچ زیبا نیست!!!
هیچ زیبا نیست!
هیچ!
بازدید : 28505 نفر
دسته بندی
جدیدترین مطالب سایت
آرشیو مطالب