داستان جالب آدم بی تفاوت

بازدید : 25991 نفر

داستان جالب آدم بی تفاوت

داستان جالب آدم بی تفاوت

 وقتی در اتاق را باز کردم او آن‌جا کنارِ بخاری روی صندلی راحتی‌اش نشسته بود و در سکوت و آرامشی که او در نظر من بزرگ جلوه می‌داد به رویم نگریست و آن وقت مثلِ این که صدای به هم خوردن پنجره‌ها ناگهان او را از خوابِ رویا بار و شیرینی بیدار کرده باشد آهسته گفت:

«عجب!… شما هستید، بفرمایید، خواهش می‌کنم بفرمایید.»

 

نویسنده : علی رضا
تاریخ : ۲۱ بهمن ۱۳۹۴

چند داستان کوتاه جالب جدید

چند داستان کوتاه جالب جدید

جوجه ها سر سفره ناهار گفتند: آخرش کبدمون از کار می افته، چرا باید هر روز ناهار و شام تخم مرغ بخوریم و حتی یک بار هم یک ناهار درست و حسابی نداشته باشیم؟!، خروس سرش را پایین انداخت، در چشمان مرغ اشک جمع شد و به فکر فرو رفت، آنها فردا ناهار مرغ داشتند.
 
 

نویسنده : علی رضا
تاریخ : ۸ بهمن ۱۳۹۴

داستان کوتاه چهره خدا

بازدید : 20389 نفر

داستان کوتاه چهره خدا 

داستان کوتاه چهره خدا 

داستان کوتاه و زیبای چهره خدا عشق به خداوند در کودکی داستانی از قضاوت نادرست یک پدر و مادر برای خواندن این داستان زیبا به ادامه مطلب بروید … 

 

نویسنده : علی رضا
تاریخ : ۵ خرداد ۱۳۹۴