۱۴۰۳
شنبه
۱ اردیبهشت
بازدید : 31958 نفر
یک ساعت تمام، بدون آنکه یک کلام حرف بزنم به رویش نگاه کردم
فریاد کشید: آخر خفه شدم! چرا حرف نمیزنی؟
گفتم: نشنیدی؟…. برو…
زبـــآن سـکـوت
بازدید : 34930 نفر
بازدید : 23591 نفر
می توانی بروی قصه و رویا بشوی
راهی دورترین گوشه ی دنیا بشوی
ساده نگذشتم از این عشق، خودت می دانی
من زمینگیر شدم تا تو مبادا بشوی
بازدید : 21585 نفر
آذری بر خرمنِ رؤیایِ من زد رفتنت
جانِ شیرینم نماندی تا که فرهادت شوم…
بازدید : 17869 نفر
آدمها می آیند زندگی می کنند می میرند و میروند . .
اما فاجعه ی زندگی تو آن هنگام آغاز می شود
که آدمی میرود اما نمی میرد!
می ماند ونبودش دربودن تو
چنان ته نشین می شود
که تومی میری
درحالی که زنده ای…
بازدید : 22421 نفر
دردناک است
باران ببارد
خیس شوم
و بدانم تو
گرمای دستت مال من نیست
پای به پای دیگری راه میروی
زیر چتری که خودم به تو داده بودم . . .
بازدید : 16943 نفر
امروز تولد تو است، اما
این شمع ها را کسی نیست…
این بادکنک ها، ریسه ها ،
این کلاه های قیفی را کسی نیست…
نه، کسی نیست.
تنها منم، با خیالِ تو.
بازدید : 16335 نفر
نه زمین،نه آسمان هیچ نمی خواهم،
تنها، تو را که بلندشوی،بگویی:برویم. برویم”پارک شهر”را هفت بار دور بزنیم
سرمان که گیج رفت،بنشینیم جایی
بستنی سفارش بدهیم
و باخنده های همیشه ی تو
راه مان رابکشیم تا خانه.
بازدید : 18797 نفر
برای دیدن عکس نوشته های بیشتر به ادامه مطلب بروید …
بازدید : 16011 نفر
تا شقایق هست زندگی باید کنم؟
یا که شبدر در تاقچه بگذارم؟
یا که آزادی یک کرکس را بر بند اسارت بکشم؟
تا که باور بکنی جور دیگر دیدم؟
باور کن …
با شقایق می توان هر شب مُرد و سحرگه چو غنچه شکفت!
می توانی چو شبدر به هیچ انگاشته شوی و باشی! سبز و شاداب و رها!
یا که چون کرکس منفور شوی لیک هیچ بندی به پایت ندهی! آزادی به بهای زشتی!
باور کن جور دیگر دیدم!
لیک با هر دیدی مرگ یک کودک قحطی زده زیبا نیست!
باز با هر دیدی حراج کلیه یک بچه زیبا نیست! هر چند که جان می دهد به فردی دگر!
باورم کن جور دیگر دیدم!!! لیک این دید هیچ زیبا نیست!!!
هیچ زیبا نیست!
هیچ!
بازدید : 28506 نفر
دسته بندی
جدیدترین مطالب سایت
آرشیو مطالب