۱۴۰۳
جمعه
۱۰ فروردین
بازدید : 15933 نفر
تا شقایق هست زندگی باید کنم؟
یا که شبدر در تاقچه بگذارم؟
یا که آزادی یک کرکس را بر بند اسارت بکشم؟
تا که باور بکنی جور دیگر دیدم؟
باور کن …
با شقایق می توان هر شب مُرد و سحرگه چو غنچه شکفت!
می توانی چو شبدر به هیچ انگاشته شوی و باشی! سبز و شاداب و رها!
یا که چون کرکس منفور شوی لیک هیچ بندی به پایت ندهی! آزادی به بهای زشتی!
باور کن جور دیگر دیدم!
لیک با هر دیدی مرگ یک کودک قحطی زده زیبا نیست!
باز با هر دیدی حراج کلیه یک بچه زیبا نیست! هر چند که جان می دهد به فردی دگر!
باورم کن جور دیگر دیدم!!! لیک این دید هیچ زیبا نیست!!!
هیچ زیبا نیست!
هیچ!
بازدید : 20433 نفر
میانِ آدمـــک هایِ هـــــزار رنـــــگ…
دلباخته یک رنـــگی او شدم
افــسوس…
گذر زمان بیرنـــگش کرد
کم رنگ…
وکم رنگ تر…..
وآخـــ ـــــر
مــَــــــحـــــــــو ..!
بازدید : 17537 نفر
تو که نمی آیی …
تاج و تختی
برای خودش به هم میزند….
دل تنگـــــــــــی…!!!
بازدید : 20340 نفر
دیوار احساس من را
همه …
کوتاه می پندارند
اما چه می دانند
در پس این دیوار کوتاه
زمینش عمق فراوان دارد …
بازدید : 19100 نفر
به انتهای بودنم رسیده ام …
اما …
اشک نمی ریزم …
پنهان شده ام پشت لبخندی که درد میکند …
بازدید : 16490 نفر
دلم میخواهد فریاد بزنم بگویم:
من مترسکه خاطرات تو نیستم!
درست مثل دیوانه ای
که اصرار دارد بگوید من دیوانه نیستم
راستی!گفته بودم؟
من دیوانه نیستم .
بازدید : 7405 نفر
یک چرخت به دنیا می ارزه
شاید اون صندوق صدقات از خجالت آب بشه !
دسته بندی
جدیدترین مطالب سایت
آرشیو مطالب