داستان غم انگیز کودکی تنها

معلم عصبی دفتر رو روی میز کوبید و داد زد : سارا …
دخترک خودش رو جمع و جور کرد ،
سرش رو پایین انداخت و خودش رو تا جلوی میز معلم کشید
و با صدای لرزان گفت : بله خانوم ؟
معلم که از عصبانیت شقیقه هاش می زد ،
بقیه متن در ادامه مطلب 

نویسنده : هناس
تاریخ : ۳۰ تیر ۱۳۹۲

مهربان تر بیا

بازدید : 13727 نفر

مهربان تر بیا

 

گیرم که فاصله ست ، گیرم که دوری
اما تورا
گر هنوز ، خیال جوانه زدنت هست
مهربان تر بیا
که من
از برای آبادی چشمم
اشکی نمانده که نریخته باشم

رامین گل گل نژاد 

نویسنده : هناس
تاریخ : ۲۸ تیر ۱۳۹۲

جای تو خالیست

بازدید : 12633 نفر

جای تو خالیست

 

جای تو خالیست…
هزاران کلمه در جای خالی ات ریختم اما جای خالی تو پر نشد…!
هیچ چیز جای تو را پر نمی کند…
هیچ چیز…!
تو از جنس بی نهایت بودی!‬
بقیه متن در ادامه مطلب 

نویسنده : هناس
تاریخ : ۲۶ تیر ۱۳۹۲

می روی…

بازدید : 11671 نفر

می روی . . .

 

نازنینم اگر می روی برو
به خدا می سپارمت
می روی …
دل من را با خود ببر
به یادگار
نشکن این دل پاک و ساده
بقیه متن در ادامه مطلب 

نویسنده : هناس
تاریخ : ۲۵ تیر ۱۳۹۲

برگرد پیشم

بازدید : 13621 نفر

برگرد پیشم

 

نمی بینی چطور بی تابم
نیستی ببینی
نمی بینی چطور دارم اشک می ریزم
نیستی پاکش کنی
آخه اگه بودی اشکی نبود که یادته؟
آه که چه دلگیرم از دنیا
گفته بودی فرق داری با آدما
بقیه متن در ادامه مطلب 

نویسنده : هناس
تاریخ : ۲۵ تیر ۱۳۹۲

قلب

بازدید : 12506 نفر

قلب

 

پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و گفت ممنونم
تا اینکه یک روز اون اتفاق افتاد..حال دختر خوب نبود..نیاز فوری به قلب داشت..از پسر خبری نبود..دختر با خودش میگفت :میدونی که من هیچوقت نمیذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو فدا کنی..ولی این بود اون حرفات..حتی برای دیدنم هم نیومدی…شاید من دیگه هیچوقت زنده نباشم.. آرام گریست و دیگر چیزی نفهمید…
بقیه متن در ادامه مطلب

نویسنده : هناس
تاریخ : ۲۵ تیر ۱۳۹۲

دوستت دارم ها . . . !

بازدید : 13166 نفر

دوستت دارم ها . . . !

 

وقتی ۱۵ سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم …صورتت از شرم قرمز شد و سرت رو به زیر انداختی و لبخند زدی…
وقتی که ۲۰ سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم
سرت رو روی شونه هام گذاشتی و دستم رو تو دستات گرفتی انگار از این که منو از دست بدی وحشت داشتی
وقتی که ۲۵ سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم ..
صبحانه مو آماده کردی وبرام آوردی ..پیشونیم رو بوسیدی و
گفتی بهتره عجله کنی ..داره دیرت می شه

بقیه متن در ادمه مطلب

نویسنده : هناس
تاریخ : ۲۵ تیر ۱۳۹۲

رفتی اما بی خدا حافظی

بازدید : 14819 نفر

رفتی اما بی خدا حافظی

 

رفتی ؟
با خاطراتت ؟
با محبتهای دلت ؟
با چشمان خیس ؟
رفتی اما خیلی زود رفتی .
بدون خداحافظی ، بدون یک کلام حرف ناگفته .
می دانستم می روی اما نه به این زودی .
خاطراتت تا ابد در قلبم نگه خواهم داشت مطمئن باش .
خاطره هایی که با هم بودیم مثل لیلی و مجنون .
بقیه متن در ادامه مطلب 

نویسنده : هناس
تاریخ : ۲۳ تیر ۱۳۹۲

اگر روزی بر سر مزارم آمدی

بازدید : 14911 نفر

اگر روزی بر سر مزارم آمدی

 

اگر روزی بر سر مزارم آمدی
یک وقت حرف این و آن را برایم نیاوری
کمی از خودت بگو
کمی از عشق تازه ات بگو
بگو که بیشتر از من دوستت دارد
بگو که دشت شقایق مسافر دیگری هم دارد
نگاهی به شمع نیمه جان مزارم کن
سوختنش را ببین بیشتر نگاهش کن
با اینکه میداند لحظه ای دیگر می سوزد و میمیرد
ولی می جنگد تا نیمه جان به دست باد نمیرد
می جنگد تا لحظه ای بیشتر سنگ قبرم را روشن کند
می ماند و می سوزد تا سوختنم را باور کند …
بقیه متن در ادمه مطلب

نویسنده : هناس
تاریخ : ۲۳ تیر ۱۳۹۲

هناس افتتاح شد !

بازدید : 289890 نفر

هناس افتتاح شد !

 

نگاه کن چه بی تابم

به چشمانم

به بغض مانده در گلویم

که چگونه از غم آخرین دیدارت راهی را به سمت چشم هایم جستجو میکند

بمان، تا ابد بمان در آخرین دیدار

سایت هناس راه اندازی شد . امیدوارم که لحظات خوبی رو در سایت به سر ببرید .

نویسنده : هناس
تاریخ : ۲۳ تیر ۱۳۹۲