۱۴۰۳
شنبه
۱۵ اردیبهشت
بازدید : 13724 نفر
گیرم که فاصله ست ، گیرم که دوری
اما تورا
گر هنوز ، خیال جوانه زدنت هست
مهربان تر بیا
که من
از برای آبادی چشمم
اشکی نمانده که نریخته باشم
رامین گل گل نژاد
دسته بندی
جدیدترین مطالب سایت
آرشیو مطالب
گریه حرف آخرم بود
طاقت موندن نداشتم
همه ی حرفامو با اشک
تو نگاهش جا گذاشتم
او میگفت که قصر خورشید
چند قدم اون ور دریاست
حلقه ی دستای گرمش
آخرین نقطه ی دنیاست
تنمو داددم به دامه
دستای سنگی و سردش
وعده های پوچ و خامش
باغ پاییزی و سردش
الهی دلش بسوزه
او که قلبمو سوزوند
همسفر شد تا رویا
پای وعده هاش نموند
الهی چشم سیاهش
همیشه بارونی باشه
توی تاریکی چشماش
آسمون زندونی باشه
الهی وقتی میخنده
یاد گریه هام بیفته
توی خلوتش بخونه
هر چی که بهم نگفته