۱۴۰۳
جمعه
۷ اردیبهشت
بازدید : 39994 نفر
ایمان داشته باش که کمترین مهربانی ها از ضعیفترین حافظه ها پاک نمیشوند ،
پس چگونه فراموش خواهی شد تو که پیشه ات مهربانی است . . . ؟
طلوع کن از سرزمین رویاهایم ای ستاره ی شب های تاریکم ! آسمان دلم را منتظر مگذار .
هَـمیشه بـآید کَسـی باشدکه مــَعنی سه نقطه ی انتهای جملههایت را بفهمد
از آن ترسم به پیری مبتلاشم ، از آن ترسم که محتاج عصاشم، از آن ترسم که دلدارم بگوید : نمیمیرد که از دستش رهاشم.
این زنجیر رفاقتمونه ، عمرا پاره بشه چون جنسش ار معرفته.
آرزویم این است ، در پس این همه دیوار ، با آرزوهایت یک به یک کنی دیدار .
ﺩﺍﻧﺴﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺳﻮﺯ ﺷﺒﺎﻧﺮﻭﺯ ﻣﺮﺍ / ﺩﺍﻣﻦ ﻧﺰﺩﯼ
ﺁﺗﺶ ﺟﺎﻧﺴﻮﺯ ﻣﺮﺍ
ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻩ ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺣﮑﺎﯾﺖ ﭼﻪ ﮐﻨﯽ / ﺑﺎﺯﺁﯼ ﻭ
ﺑﺒﯿﻦ ﮔﺮﯾﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻣﺮﺍ . . .
ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻡ ﺍﺷﮏ ﺑﺮ ﺩﺍﻍ ﺩﻟﻢ ﻣﺮﺣﻢ ﻧﺸﺪ /
ﻧﺎﻟﻪ ﮐﺮﺩﻡ ﺫﺭﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺩﺭﺩﻫﺎﯾﻢ ﮐﻢ ﻧﺸﺪ
ﺩﺭ ﮔﻠﺴﺘﺎﻥ ﺑﻮﯼ ﮔﻞ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺑﻮﯾﯿﺪﻡ ﻭﻟﯽ / ﺍﺯ
ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﮔﻞ، ﮔﻠﯽ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﻭﻓﺎ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﺸﺪ . . .
ﻧﺎﺻﺤﺎ، ﺑﯿﻬﻮﺩﻩ ﻣﯿﮕﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﻝ ﺑﺮﺩﺍﺭ ﺍﺯ ﺍﻭ ،
ﻣﻦ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺩﻟﻢ، ﯽﮐ ﺩﻝ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻣﻦ
ﺍﺳﺖ ؟
ﮔﻔﺘﻢ ﺩﻝ ﻭ ﺟﺎﻥ ﺩﺭ ﺳﺮ ﮐﺎﺭﺕ ﮐﺮﺩﻡ
ﻫﺮ ﭼﯿﺰ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻧﺜﺎﺭﺕ ﮐﺮﺩﻡ
ﮔﻔﺘﺎ ﺗﻮ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﮐﻪ ﺑﮑﻨﯽ ﯾﺎ ﻧﮑﻨﯽ؟
ﺁﻥ ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﺕ ﮐﺮﺩﻡ
انتهای آسمانم قلب توست*مهربان،این آسمان ازآن توست
آسمانم هدیه ای ازسوی من* تابدانی قلب من هم یاد توست
باران برای هیچ کس تکراری نیست هر وقت بیاید دوست داشتنی است و تو همان بارانی …
زندگی قافیه باران است گر زمستان بشوم و درختان امیدم همه بی برگ شوند دوستانم همه از جنس بهارند و به انداره باران خدا زیبایند…
چه خوش است که من بمیرم و تو بیایی سر مزارم ز دلم صدا براید که خوش آمدی نگارم
.
.
.
دسته بندی
جدیدترین مطالب سایت
آرشیو مطالب