تمام لذت دنیا
در سیگار بعد از چای من خلاصه شد
و سیگارم سوخت تا به من بفهماند
بقیه متن در ادامه مطلب

کمتر بترسید؛ بیشتر امیدوار باشید. کمتر بخورید، بیشتر بجوید. کمتر آه بکشید، بیشتر نفس بکشید. کمتر متنفر باشید، بیشتر عشق بورزید. و بعد خواهید دید که همه چیزهای خوب از آنِ شما خواهد شد .

من از نهایت شب حرف می زنم
من از نهایت تاریکی
و از نهایت تنهای شب های خود
اگر به خانه ی من آمدی
برای من ای مهربان !
چراغ بیاور و یک دریچه که از آن
به ازدحام کوچه ی خوشبخت بنگرم ….
بقیه متن در ادامه مطلب 

آدمـــهــا ،
نــمـی فـهمـنـت ….
تـرجـمـه ات مـیـکـنـنـد ؛
آن هـم بـه زبـان خـودشـان!
بقیه متن در ادامه مطلب

آنقدر پیش این و آن از خوبــــــــی هایش گفتم
که وقتی سراغش را می گیرند شرم دارم بگویم تنهایــــــــم گذاشت
بقیه متن در ادامه مطلب 

سالها بعد می‌فهمی

آنچه به تو برنمی‌گردد

جوانی و زیبایی‌ات نیست ؛

بقیه متن در ادامه مطلب 

کـاش مـی فـهـمیـدی ….

قـهـر میـکنم تـا دسـتـم را مـحـکمتر بگیـری و بـلـنـدتـر بـگـویی:

بـمان…

نـه ایـنـکـه شـانـه بـالا بـیـنـدازی ؛

و آرام بـگویـى:

هـر طور راحـتـى … !

چه زود به نبودن هم عادت کردیم

انگار دیگر هیچکدام از ما

تنها نـیست

من با تنهایی ، تو با تن هایی . . .

یک چرخت به دنیا می ارزه
شاید اون صندوق صدقات از خجالت آب بشه !

دست همیشه به معنای آغوش نیست !
گاهی فقط امنیت است . . .
فقط مثل «دست پـــــــــــدر » !!!
*به سلامتی اون پدری که شادیشو با زن و بچش تقسیم میکنه اما غصه شو با سیگار و دود سیگارش .
*به سلامتی پدری که کف تموم شهرو جارو میزنه که زن و بچش کف خونه کسی رو جارو نزنن .
*به سلامتیه پدرم که هربار عصبانیش میکنم میگه این دفعه ، آخرین باریه که می بخشمت !
بقیه متن در ادامه مطلب 

چه خوش خیال بودَم … که هَمیشه ،
فِکــــر میکَردَم ، دَر قلبـــِ تو ، مَحکومَم به حَبس ِ ابَد …!!
به یکباره جا خوردَم وَقتی زندانبان بَر سَرَم فَریـــــــاد زَد …
هِی تو … آزادیــــ !!
و صِدای ِ گامهای ِ ، غَریبه ای که به سلّولم میــ آمَد
بقیه متن در ادامه مطلب