۱۴۰۳
شنبه
۱۵ اردیبهشت
بازدید : 48700 نفر
باز این دل سرگشته من یاد آن قصه شیرین افتاد
بیستون بودو تمنای دو دوست
آزمون بود و تماشای دو عشق
در زمانیکه چو کبک
خنده میزد شیرین
تیشه میزد فرهاد
بازدید : 23647 نفر
می توانی بروی قصه و رویا بشوی
راهی دورترین گوشه ی دنیا بشوی
ساده نگذشتم از این عشق، خودت می دانی
من زمینگیر شدم تا تو مبادا بشوی
بازدید : 21631 نفر
آذری بر خرمنِ رؤیایِ من زد رفتنت
جانِ شیرینم نماندی تا که فرهادت شوم…
بازدید : 17952 نفر
آدمها می آیند زندگی می کنند می میرند و میروند . .
اما فاجعه ی زندگی تو آن هنگام آغاز می شود
که آدمی میرود اما نمی میرد!
می ماند ونبودش دربودن تو
چنان ته نشین می شود
که تومی میری
درحالی که زنده ای…
بازدید : 22501 نفر
دردناک است
باران ببارد
خیس شوم
و بدانم تو
گرمای دستت مال من نیست
پای به پای دیگری راه میروی
زیر چتری که خودم به تو داده بودم . . .
بازدید : 15668 نفر
هرگز با آدم نادان مجادله نکنید !
تماشاگران ممکن است نتوانند تفاوت بین شما را تشخیص دهند . . .
بازدید : 17015 نفر
امروز تولد تو است، اما
این شمع ها را کسی نیست…
این بادکنک ها، ریسه ها ،
این کلاه های قیفی را کسی نیست…
نه، کسی نیست.
تنها منم، با خیالِ تو.
بازدید : 26959 نفر
بخاری روی شمعک، با پول توی قلک
تو سرمای زمستون، برات هدیه خریدم
تا که بگم عزیزم، شیرینی مثل پشمک
با دنیا نازو چشمک ، ولنتاینت مبارک …
بازدید : 16401 نفر
نه زمین،نه آسمان هیچ نمی خواهم،
تنها، تو را که بلندشوی،بگویی:برویم. برویم”پارک شهر”را هفت بار دور بزنیم
سرمان که گیج رفت،بنشینیم جایی
بستنی سفارش بدهیم
و باخنده های همیشه ی تو
راه مان رابکشیم تا خانه.
بازدید : 14437 نفر
کمی دیر آمدی ای عشق!
اما باز با این حال،
اگر چیزی
از این غارتزده باقیست،
غارت کن..!
بازدید : 18859 نفر
برای دیدن عکس نوشته های بیشتر به ادامه مطلب بروید …
دسته بندی
جدیدترین مطالب سایت
آرشیو مطالب